آنا گزارش می‌دهد

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی| جنبش جهانی دانشجویان علیه رژیم آپارتاید صهیونیستی

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی| جنبش جهانی دانشجویان علیه رژیم آپارتاید صهیونیستی
در جهانِ زخمی از جنگ‌های ناتمام، دانشجویان، همان نسل بی‌قدرتِ ظاهری، اما قدرتمندِ واقعی، بار دیگر در برابر ماشین‌های تبلیغاتی، اتاق‌های فکر جنگ‌افروز و رژیم اشغالگر صهیونیستی ایستاده‌اند. غرب با تمام ابزار‌های امنیتی و رسانه‌ای‌اش تلاش می‌کند فریاد آنان را خفه کند، اما حقیقتِ نسل جوان از لابه‌لای گاز اشک‌آور، از میان چادر‌های محاصره‌شده و از پشت دستبند‌های پلیس فدرال عبور کرده و خودش را به جهان رسانده است.

به گزارش خبرگزاری آنا، امروز دوشنبه 17 نوامبر روز جهانی دانشجو است و دانشگاه همیشه قله‌ای بوده که دولت‌ها از امپراتوری‌ها تا دموکراسی‌های مدرن از آن می‌ترسیده‌اند. این ترس نه از خشونت، بلکه از حقیقت است. دانشجو اسلحه ندارد، بودجه نظامی ندارد، لابی ندارد. تنها ابزارش آگاهی است و شجاعتِ فریاد زدن آنچه صاحبان قدرت نمی‌خواهند شنیده شود. از دهه ۶۰ میلادی تا امروز، هر جا آتش جنگ به نام آزادی برافروخته شده، نخستین کسانی که پرده را کنار زده و ماهیت آن را افشا کرده‌اند، دانشجویان بوده‌اند.

این روز‌ها دانشگاه‌های آمریکا، اروپا و حتی برخی کشور‌های عربی تبدیل شده‌اند به صحنه جدیدی از تقابل میان «قدرت» و «آگاهی». بحرانی که از غزه آغاز شد، در دانشگاه‌ها شعله گرفت، و امروز به جنبشی جهانی بدل شده است. غرب که خود را پیشگام آزادی بیان معرفی می‌کند، ناگهان با موجی روبه‌رو شد که روایات ساختگی‌اش درباره «اخلاق جنگ»، «دموکراسی اسرائیلی» و «مبارزه با تروریسم» را واژگون می‌کرد. این‌بار نه گروه‌های چپ کلاسیک وارد میدان شدند و نه جنبش‌های کارگری؛ بلکه جوانانی که در عصر اینترنت بزرگ شده‌اند و در جهانی بی‌پرده از جنایت‌های رژیم صهیونیستی فیلم دیده‌اند.

همین نسل است که حالا دارد هزینه می‌دهد: بازداشت، تعلیق، حذف از دانشگاه، برچسب افراطی‌گری و حتی اخراج از خوابگاه. غرب با همان چهره خندانِ لیبرالی که پشت آن دستگاه سرکوب پنهان شده، امروز دانشجویان خودش را مثل معترضان دوران جنگ سرد به بند می‌کشد.

این گزارش سفری‌ست به قلب این سرکوب؛ از آمریکا تا اروپا، از تاریخ تا اکنون، از روایت رسانه‌های غربی تا حقیقت میدانی. این گزارش روایت قیامی‌ست که هیچ گاز اشک‌آوری توان خفه کردنش را ندارد.

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی: جنبش جهانی دانشجویان علیه غرب جنگ‌طلب و رژیم آپارتاید صهیونیستی
 
جنبش‌های دانشجویی در جهان همیشه دماسنج سیاست بوده‌اند. در آمریکا، کشوری که از «آزادی بیان» به‌عنوان مُهر طلایی تمدن خود یاد می‌کند، صدای دانشجویان از شیکاگو تا هاروارد زیر چکمه‌های پلیس شهری، پلیس دانشگاه و حتی مأموران فدرال خفه می‌شود.

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی: جنبش جهانی دانشجویان علیه غرب جنگ‌طلب و رژیم آپارتاید صهیونیستی

ضربه اول را همان روزی زدند که تصاویر چادر‌های دانشجویان حمایت‌کننده از فلسطین در محوطه دانشگاه کلمبیا به دنیا رسید. صحنه‌ای که بیشتر شبیه فیلم‌های دهه ۶۰ بود: دانشجویان محاصره‌شده، پلیس ضدشورش با ماسک، و خبرنگاران تبعیدی از محوطه. غرب این را دوست ندارد؛ تصویرش خراب می‌شود. برای همین اولین کاری که کرد «بازتعریف» جنبش بود: اعتراض دانشجویی را «نفوذ تروریستی»، «افراطی‌گری اسلامی»، «دشمنی با یهود» و در نهایت «تهدید امنیت ملی» معرفی کرد.

رسانه‌هایی مثل فاکس‌نیوز و نیوزویک حتی یک لحظه هم در این روایت‌سازی تردید نکردند؛ گویی مأموریت داشتند ضربه را سریع فرود بیاورند قبل از اینکه حقیقت فرصت حرف زدن پیدا کند.

اما هیچ‌چیز به اندازه اعتراف روزنامه Nature غرب را رسوا نکرد. نشریه علمی‌ای که همیشه از سیاست فرار می‌کرد، این‌بار سرش را بالا آورد و نوشت: سرکوب آزادی دانشگاهی در آمریکا به نقطه خطرناک رسیده، و دلیلش فقط یک چیز است: اعتراض به حمایت واشنگتن از جنگ اسرائیل. 

وقتی یک نشریه علمی از «وحشت دولت از دانش» حرف می‌زند، یعنی بحران جدی‌تر از آن است که رسانه‌های جریان اصلی وانمود می‌کنند.

در قلب این اعتراضات، مسئله فقط کشتار فلسطینی‌ها نیست؛ مسئله دروغی‌ست که ۷۵ سال است به اسم «دموکراسی اسرائیل» فروخته‌اند. دانشجویان امروز نمی‌پذیرند کشوری که بر پایه اشغال، تبعیض نژادی و کشتار بنا شده باشد، نماد مدرنیته سیاسی باشد. آنها از دل اسناد تاریخی و تصاویر زنده می‌گویند: «اسرائیل یک رژیم آپارتاید است و حامیانش شریک جرم.»

غرب با این جمله مشکل دارد؛ نه از نظر اخلاقی، از نظر ژئوپلیتیکی. اعتراف به اینکه اسرائیل آپارتاید است یعنی فرو ریختن تمام معماری امنیتی آمریکا در خاورمیانه. یعنی شکستِ نظریه «اسرائیل قلعه تمدن است». یعنی روایتی که هالیوود، آکادمی، اندیشکده‌ها و رسانه‌ها طی دهه‌ها ساختند دود می‌شود.

 برای همین سرکوب شدید شد و اخراج اساتید، تهدید دانشجویان بین‌المللی به لغو ویزا، تعطیلی انجمن‌ها، فشار بر رؤسای دانشگاه‌ها و در نهایت دخالت FBI رخ داد.

تصور کن: دانشجو برای حمایت از حقوق بشر بازداشت می‌شود، اما دولت آمریکا فروش بمب‌های ۹۰۰ کیلوگرمی به اسرائیل را «حق دفاع مشروع» می‌نامد.

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی: جنبش جهانی دانشجویان علیه غرب جنگ‌طلب و رژیم آپارتاید صهیونیستی

این طنز تاریخ نیست؛ سند انحطاط اخلاقی غرب است

دانشگاه‌های آمریکا تنها جبهه این موج جدید اعتراضی نیست. خیابان‌های اروپا هم شاهد این موج‌اند. از لندن تا پاریس، جوانان با پلاکارد‌هایی در دست ایستاده‌اند که روی آن نوشته: اگر گفتن حقیقت جرم است، ما مجرمیم. 

پلیس فرانسه تظاهرات را ممنوع می‌کند. آلمان دانشجویان فلسطینی را مجرم امنیتی معرفی می‌کند. در هلند، پلیس با اسب به میان دانشجویان می‌آید. اینها همان کشور‌هایی هستند که تا دیروز برای ایران، سوریه و روسیه درباره آزادی نسخه تجمع می‌پیچیدند.

غرب در یک دام تاریخی افتاده، برای حمایت از اسرائیل، باید همان ارزش‌هایی را له کند که با آنها قدرت گرفت.

دانشجویان این را فهمیده‌اند و همین فهم، خطرناک‌ترین تهدید برای قدرت‌های امپریالیستی است. آنها به تاریخ نگاه می‌کنند و می‌بینند که هر بار دانشجویان برخاسته‌اند، امپراتوری‌ها سقوط کرده‌اند:

پینوشه در شیلی با آتش اعتراضات دانشجویی تکان خورد.
مکزیک ۱۹۶۸ با خون دانشجویان رسوا شد.
کره‌جنوبی از دل تظاهرات دانشجویان به دموکراسی رسید.
ایران ۱۳۵۷ دانشگاه را به مرکز انقلاب تبدیل کرد.
اندونزی ۱۹۹۸ با فریاد دانشجویان سوکارنو را پایین کشید.

دانشجویان امروز همین الگو را زنده کرده‌اند: فریاد علیه دروغ رسمی.

این فقط اعتراض نیست؛ بازگشت وجدان تاریخ است
 
دانشگاه‌های آمریکا تبدیل شده‌اند به میدان نبردی که گلوله‌هایش نه از تفنگ، بلکه از «روایت» شلیک می‌شود. هر پوستر، هر شعار، هر چادر، هر حلقه گفت‌وگوی دانشجویی یک گلوله است به قلب امپراتوری رسانه‌ای آمریکا. غرب همیشه عادت داشت برای جهان نسخه بنویسد: آزادی بیان، تنوع فرهنگی، تحمل مخالف. اما همین نسخه وقتی به درون خانه خودش رسیده، به یک کابوس تبدیل شده. برای اینکه بنیان قدرتش همیشه روی «کنترل اطلاعات» بنا شده بود، نه آزادیِ واقعی.

اینجا جنگ اصلی همین است: جنگ میان تصویر واقعی از جنایت‌های رژیم صهیونیستی و تصویر فریب‌خورده‌ای که سال‌ها در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها تزریق شده. دانشجویان امروز مثل نسل‌های پیشین نیستند؛ آنها در جهانی بزرگ شده‌اند که دوربین موبایل بیشتر از CNN حقیقت تولید می‌کند. وقتی کودکی در غزه زیر آوار بیرون کشیده می‌شود، تنها چند ثانیه بعد تصویرش در واشنگتن و سان‌فرانسیسکو دیده می‌شود. این سرعتِ انتقال حقیقت، مرگ روایت‌های جعلی است.

به همین دلیل دولت‌ها می‌ترسند. فقط دانشجو نیست که سرکوب می‌شود، حقیقت است که زیر زانو‌های قدرت فریاد می‌زند.

ترس غرب از آگاهی، نه از آشوب

غرب سال‌هاست به جهان گفته «دانشگاه قلب آزادی است»، اما حالا دانشگاه را به منطقه امنیتی تبدیل کرده. هر تجمع باید با اجازه پلیس باشد. هر شعار باید رصد شود. حتی کتابخانه‌ها هم دوربین‌های جدید نصب کرده‌اند.

این صحنه‌ها، صحنه‌های یک جامعه آزاد نیست. صحنه‌های یک حکومتِ ترس‌خورده است؛ حکومتی که می‌داند اگر درِ دانشگاه‌ها باز بماند، دانشجویان می‌توانند تمام معادلاتش را زیر و رو کنند.

سرکوب فقط محدود به آمریکا نیست، اروپا نیز وارد این تاریکی شده است. در آلمان، پلیس به دانشگاه برلین یورش برد و دانشجویان فلسطینی را به‌عنوان «عوامل خارجی» بازداشت کرد. گویی فلسطینی بودن جرم است، گویی گفتن «نه به کشتار غیرنظامیان» تهدید امنیت ملی است. در فرانسه هم وزیر کشور جمله‌ای گفت که تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد: اعتراضات طرفداران فلسطین تهدید نظم عمومی است.

این جمله را در کشوری می‌شنویم که هر هفته برای هر موضوعی از محیط‌زیست تا قیمت بنزین تظاهرات دارد.

حقیقت ساده است: غرب از آگاهی می‌ترسد، نه از آشوب.

آشوب را می‌توان با باتوم و گاز کنترل کرد؛ آگاهی را نه.

آگاهی مثل انفجار موجی‌ست که حتی سنگین‌ترین دیوار‌های نظریه‌پردازی را می‌شکند.

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی: جنبش جهانی دانشجویان علیه غرب جنگ‌طلب و رژیم آپارتاید صهیونیستی

نسل جدید، دشمن روایت رسمی

نسل جدید دانشجویان دشمن ارتش نیست، دشمن رژیم نیست، دشمن سرباز نیست؛ دشمن روایت رسمی است. دشمن چرخه‌ای‌ست که در آن واشنگتن سیاست می‌سازد، تل‌آویو جنگ به راه می‌اندازد، و رسانه‌ها چهره‌ای اخلاقی از این جنگ‌ها تولید می‌کنند و دانشجویان این چرخه را هدف گرفته‌اند.

آنها فهمیده‌اند دشمن اصلی «اطلاعات غلط» است، نه یک ارتش در فاصله چند هزار کیلومتری. نسل جدید نمی‌گذارد هولوکاست به سپری برای کشتار فلسطینی‌ها تبدیل شود. نمی‌گذارد هر نقدی به اسرائیل «یهودستیزی» معرفی شود. نمی‌گذارد جنایت با واژه‌های زیبا پوشانده شود.

وقتی یک دانشجوی آمریکایی با صدای بلند می‌گوید: «من از مالیاتم نمی‌خواهم بمب بر سر کودکان غزه بریزد»، تمام پایه‌های قدرت واشنگتن می‌لرزد. چون این جمله نه از یک سیاستمدار، نه از یک رادیکال، بلکه از دهانی می‌آید که قرار است آینده آمریکا را بسازد.

برای همین است که دولت‌ها از آینده می‌ترسند.

تاریخ حرف می‌زند؛ سرکوب دانشگاه همیشه شکست خورده است

برای فهم عمق این لحظه، کافی‌ست به تاریخ نگاه کنیم. هر جا دانشگاه سرکوب شده، حکومت دیر یا زود فروپاشیده.

در مکزیک ۱۹۶۸، دولت با تانک وارد محوطه دانشگاه ملی شد. صد‌ها دانشجو کشته شدند. چه شد؟ روایت رسمی فرو ریخت و پایه‌های نظام سیاسی مکزیک تا نسل‌ها زیر سؤال رفت.

در شیلی، پینوشه دانشگاه‌ها را اشغال کرد. نتیجه؟ دانشگاه به مرکز مقاومت بدل شد و آتش اعتراضاتی را روشن کرد که در نهایت ژنرال را به زانو درآورد.

در ایران، شاه دانشگاه را منطقه نظامی کرد. نتیجه؟ دانشگاه شد قلب انقلاب. دانشجو شد گره‌زننده مسجد و خیابان.

در کره‌جنوبی، سرکوب دانشگاه باعث انفجار اجتماعی شد که دیکتاتوری نظامی را سرنگون کرد.

در اندونزی ۱۹۹۸، دانشگاه جرقه شجاعتی شد که دولت سوهارتو نتوانست در برابرش دوام بیاورد.

رسانه‌های غربی؛ سربازان بدون یونیفرم

نمی‌شود از این جنبش حرف زد و نقش رسانه‌ها را نادیده گرفت. رسانه‌های جریان اصلی در غرب سال‌هاست به‌جای نظارت بر قدرت، به ابزار قدرت تبدیل شده‌اند.

وقتی فاکس‌نیوز دانشجویان را «تروریست خانگی» معرفی می‌کند، دارد همان کاری را انجام می‌دهد که در جنگ ویتنام با مخالفان جنگ کرد. وقتی CNN تصویر چادر‌های کلمبیا را سانسور می‌کند، دارد همان کاری را می‌کند که در حمله عراق انجام داد: ساختن تصویر شسته‌رفته از خشونت.

اما نسل جدید فریب نمی‌خورد. نه به خاطر سواد رسانه‌ای، بلکه به خاطر واقعیت اینترنت.

وقتی یک دانشجو با موبایل فیلم لحظه یورش پلیس را می‌گیرد و پخش می‌کند، هیچ اتاق فکر و هیچ خبرگزاری‌ نمی‌تواند آن را پاک کند. این همان لحظه شکست امپراتوری رسانه‌ای غرب است.

چرا سرکوب شدیدتر می‌شود؟

چون این جنبش «هویت» آمریکا را هدف قرار داده، نه فقط سیاست‌های آن را. آمریکا سال‌هاست هویت خود را روی سه ستون دموکراسی لیبرال، آزادی بیان، و دفاع از حقوق بشر ساخته است.

اعتراضات دانشجویی هر سه ستون را فرو می‌ریزند:

وقتی پلیس با تفنگ و باتوم وارد دانشگاه می‌شود، دموکراسی لیبرال فرو می‌ریزد.

وقتی دانشجو به‌خاطر بیان عقیده بازداشت می‌شود، آزادی بیان فرو می‌ریزد.

وقتی غرب از کشتار ۴۰ هزار انسان در غزه حمایت می‌کند، حقوق بشر فرو می‌ریزد.

این اعتراضات غرب را مجبور کرده خود را همان چیزی نشان دهد که همیشه از دیدن آن وحشت داشته:
یک قدرت امپریالیستی که برای حفظ اسرائیل حتی حاضر است نسل خود را خاموش کند.

این شکست اخلاقی نیست؛ شکست تمدنی است.

خشونت پلیس در دانشگاه‌های آمریکا فقط ضربه به بدن دانشجو نیست؛ ضربه به روایتی است که ایالات متحده هفتاد سال برایش هزینه داده. برای همین است که دولت آمریکا به‌جای عقب‌نشینی، هر روز سطح درگیری را بالا برده. هرچه باتوم بیشتر، شکاف عمیق‌تر. هرچه بازداشت گسترده‌تر، رسوایی بیشتر.

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی: جنبش جهانی دانشجویان علیه غرب جنگ‌طلب و رژیم آپارتاید صهیونیستی

به گزارش آنا، دانشجویان امروز فهمیده‌اند که این سرکوب، یک اقدام مقطعی نیست؛ بخشی از سازوکار تاریخیِ حفظ قدرت در غرب است. همان سازوکاری که اعتراضات ضدجنگ ویتنام را با گاز و گلوله خاموش کرد. همان سازوکاری که گزارش‌های خبرنگاران درباره کشتار غیرنظامیان در عراق و افغانستان را سانسور کرد. همان سازوکاری که شکنجه‌گاه‌های ابوغریب و گوانتانامو را پشت در‌های بسته پنهان نگه داشت؛ و حالا همین سازوکار آمده وسط دانشگاه‌ها؛ آن‌هم در برابر جوانانی که نه‌تنها نمی‌ترسند، بلکه با هر ضربه مصمم‌تر می‌شوند.
 
جنبش دانشجویی؛ انفجار وجدان در قلب امپراتوری

اگر هر جنبش اجتماعی ریشه‌ای داشته باشد، ریشه این یکی «وجدان» است. وجدان جمعی که از خونِ جاری در غزه تغذیه می‌شود و مثل آتشفشان، از زیر زمین دانشگاه‌های آمریکا بیرون می‌زند.

این وجدان برآمده از درد است، نه از سیاست. برآمده از دیدن کودکانی است که میان آوار می‌خوابند، نه از کتاب‌های نظریه‌پردازان. به همین دلیل قدرتش هزار برابر بیشتر از موج‌های قبلی است.
 
غرب عادت داشت «اخلاق» را کالای صادراتی خودش بداند. اما حالا اخلاق از درون خانه‌اش علیه خودش قیام کرده. این همان چیزی است که حکومت‌ها از آن می‌ترسند: قیام اخلاقی. قیامی که نه خواب می‌شود، نه معامله می‌شود، نه می‌شود آن را با تبلیغات خاموش کرد.

برای همین است که این جنبش با وجود سرکوب شدید، خاموش نشده؛ توسعه یافته و از دانشگاه‌ها عبور کرده و وارد رسانه‌ها، هنرمندان، ورزشکاران و حتی جامعه علمی شده.

شکاف بزرگ؛ فاصله میان نسل حاکم و نسل آینده

در آمریکا، شکاف میان نسل حاکم و نسل آینده به جایی رسیده که دیگر با هیچ وصله‌ای قابل ترمیم نیست. نسل حاکم هنوز در همان جهان پس از جنگ جهانی دوم زندگی می‌کند؛ جهانی که آمریکا در آن «قدرت خیر» بود و اسرائیل «پناهگاه مظلومان». اما نسل امروز در جهانی زندگی می‌کند که تصاویر جنایت در غزه بیش از هر فیلم هالیوودی به چشمش نشسته.

این دو جهان با هم سازگار نیستند، شکست روایت از همین‌جا شروع می‌شود.

وقتی رئیس‌جمهور آمریکا از «حق اسرائیل برای دفاع» حرف می‌زند، و در همان لحظه دانشجو در اینستاگرام تصویر مادر فلسطینی را می‌بیند که جنازه کودک خُردشده‌اش را بغل گرفته، شکاف در معنای واژه‌ها رخ می‌دهد.

قدرت همیشه از همین نقطه سقوط می‌کند؛ از جایی که واژه‌ها دیگر نمی‌توانند جنایت را پنهان کنند.

سرکوب فریاد آزادی‌خواهی| جنبش جهانی دانشجویان علیه رژیم آپارتاید صهیونیستی

پاسخ غرب؛ امنیتی‌سازی، بازداشت، ترس

برای فهم سازوکار قدرت غرب، کافی است روند امنیتی‌سازی این اعتراضات را خط‌به‌خط دنبال کنیم:

ابتدا دانشجویان را «مخل نظم» معرفی کردند.
بعد گفتند «دخالت خارجی» پشت ماجراست.
بعد آنها را «تروریست داخلی» نامیدند.
بعد پای پلیس ضدشورش را باز کردند.
بعد تهدید‌های اداری شروع شد: تعلیق، اخراج، قطع بورسیه.
در نهایت پای ارتش و گارد ملی به برخی دانشگاه‌ها باز شد.

این مسیر فقط یک معنی دارد: دولت آمریکا اعتراف کرده که مشکل، امنیتی نیست؛ سیاسی نیست؛ آموزشی نیست.

مشکل این است که حرف دانشجویان حقیقت دارد.

هر حکومتی که از حقیقت بترسد، دیر یا زود به دیکتاتوری می‌رسد حتی اگر صد تا انتخابات برگزار کند، حتی اگر صدتا نهاد مدنی داشته باشد. شکل ظاهری حکومت چیزی را عوض نمی‌کند؛ رفتار با دانشجو، قلب ماهیت را آشکار می‌کند.

جهان تماشا می‌کند؛ پایان استثناگرایی آمریکایی 

جنبش دانشجویی آمریکا فقط یک اعتراض داخلی نیست؛ یک نمایش جهانی است. برای اولین‌بار پس از جنگ سرد، دنیا دارد سقوط اخلاقی آمریکا را زنده و مستقیم می‌بیند.همه می‌فهمیند که آمریکا دیگر «استثنا» نیست.او نیز دانشجویان را سرکوب، دستگیری، تهدید، سانسور می‌کند.

وقتی آمریکا شبیه دیگران شود، دیگر نمی‌تواند بر جهان مدیریت اخلاقی ادعا کند؛ و این بزرگ‌ترین شکست تمدنی برای غرب است.

آینده این جنبش؛ آتش زیر خاکستر یا آغاز یک عصر جدید؟

این جنبش هنوز در نقطه آغاز است. تاریخ به ما می‌گوید جنبش‌های دانشجویی هرگز در همان لحظه‌ای که سرکوب می‌شوند، به نتیجه نمی‌رسند. نتیجه‌شان سال‌ها بعد ظاهر می‌شود. 

این اعتراضات سه پیامد قطعی دارد:

1. کاهش شدید مشروعیت اخلاقی آمریکا و اروپا در سطح جهان

2. شکل‌گیری نسل جدید سیاست‌مدارانی که با اسرائیل رابطه طبیعی نخواهند داشت.

3. بازتعریف نقش دانشگاه در سیاست جهانی

دشمن داخلی غرب امروز «دانشجو» است؛ جوانی که کتاب در دست دارد و حقیقت در چشم. این دشمن را نمی‌شود حذف کرد، فقط می‌شود سرکوب کرد، و هر سرکوب تازه، یک حلقه جدید از زنجیره بیداری می‌سازد.

غرب می‌جنگد، دانشجو مقاومت می‌کند و آینده همیشه طرفِ مقاومت است، نه سرکوب.

این جنبش نه آغاز جنگ است، نه پایانش. آغاز عصر جدیدی‌ست که در آن دانشجو نه فقط معترض، بلکه معمار آینده جهان است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا